هست از تدبیر و هم دلواپسی

ساخت وبلاگ
يكشنبه ۱۵ مرداد ۰۲ ای میان‌رفته بیا تا به میان بنشینیدر دلم نیم‌شبی باز عیان بنشینی  مشق خم‌کردن جان دادی و سی سال گذشتحال خوش باش که در قوس کمان بنشینی بنده‌ی عشق کجا حجره‌ی زهّاد گرفتگفت بهتر که به بازار و دکان بنشینی گفتی و نیست مرا با دگران الفت حرفاگرم حرف تو باشد به زمان بنشینی متفرّق‌شده از خویشم و پیدایم نیستتا بیایی به سر منبر جان بنشینی گفتگوهای من و عشق به هر گوش رسیدبخت، این بود که در گوش جهان بنشینی حلمیا سهم تو از کون و مکان هیچکسی‌ستتا که بر سینه‌کش هیچکسان بنشینی هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 58 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 1:52

آتشم، شعله‌تاز می‌گویم خاصه جان‌فراز می‌گویم این‌ لبان شبانه می‌جنبند این‌چنین که راز می‌گویم تو مگر شبانه دریابی ‌‌آنچه را به ساز می‌گویم بشنو گر به خواب درماندی چامه‌ای که باز می‌گویم آتشی ز نوست پرواکُش گرچه گه به ناز می‌گویم تو بخوان سرود کوه‌آسا حلمی‌ام، در گداز می‌گویم هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 52 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 1:52

جمعه ۲۰ مرداد ۰۲ قریب‌الوقوع است، امّا محال می‌نماید. همین فرداست، امّا گویا هرگز فرا نخواهد رسید. اهریمن آماده است همه‌چیز را به کام آتشین فرو بلعد، امّا فرشتگان‌ به ساعت‌های زمان مقدّر خویش می‌نگرند. شب است و سحر خواهد دمید؛شیطان نخواهد و خدا دبّه کند،جز این نبوده، جز این نخواهد بود. حلمی * کتاب شاهزاده  هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 50 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 1:52

پنجشنبه ۵ مرداد ۰۲فارغ از رنج تفاخر زیستنیک دمی بیرون ز آخور زیستنکار انسان نیست این، این نیست هیچتا که در چرخ تواتر زیستن یک دمی بیرون ز چرخ هشت و چارچون روی بینی که این‌ها نیست کارعالم و آدم چه باشد نزد حق؟آدمی چون گرد و عالم چون غبار مرکز خویشی و خویش از تو پَرانخویش را یابی نهایت عمقِ جانچون ز خود بیرون روی پیدا شویتا شوی مفهومِ فهمِ عاشقان گشته‌ام دور فلک را هفت بارنیست دل را در جهان جز هفت کارعشقِ بی‌شرط و چو بشمارم دگریار یار و یار یار و یار یار روزنی در هستی تاریک جودر نهان آن معبر باریک جونیمه‌شب برخیز از آن راه پاکچهره‌ی جانان به جان نیک جو در جهان گشتیم و ای جان هیچ بودکوه و دشت و باغ و بستان هیچ بودهم فلک در چرخ دوران هیچ بودهم زمین با فخر انسان هیچ بود بر سرِ تاریک و روشن خاستنیک شبی بر فرق این من خاستنگفت: با ما می‌کنی عزم عدم؟ آنِ دیگر چون تهمتن خاستن! حلمی هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 18:20

يكشنبه ۸ مرداد ۰۲ چه ترنّمی صدایی، چه جهان آشناییچه عروج بی‌نظیری، چه شبی چه ماجرایی چه عجب که وصل گشتم به ستیغ بی‌نهایتعجب این صعود نادر، عجب این دم رهایی عجب این خروش خاموش که دلم ز سینه برکندعجب این خدای بی‌نام که نشسته بی هوایی چه بدانی از چه گویم، دل خون‌چشیده داندکه پسِ هزار قرنی برسد به سرسرایی دل من مبارکت باد که تو بس ز خویش رستیتو بسی ز خویش جستی که رسی چنین فضایی تو برون از این جهانی،‌ تو برون از آن جهانیتو ورای لامکانی، دل من بگو کجایی چه شهامتی چه وصلی، چه سعادتی خدایاعجبا هزار قلّه همه سو به زیر پایی  به درون معبد عشق که جز آن ستاره‌ها نیستچه خوش این ستاره گشتن به شریعت همایی چه خوش این بهار گشتن به کلام منجی عصرکه غیاب عشق دیدیم و کنون حضور غایی برو حلمی عاشقی کن که قیام روح کردیبدرخش و روشنی بخش به طریقت خدایی هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 18:20

شنبه ۱۴ مرداد ۰۲سلام بر بیداران و سلام بر بیدارشوندگان. سلام بر چشمانی که در بیداری نمی‌خوابند و در خواب بیدارند.سلام بر آنانی که هر لحظه نواند و در هر لحظه در رنج نو شدن‌اند.سلام بر روح‌های باستانی. باد که دروازه‌های راز بر آماده‌ترینان بگشایند.خوشا آنان که در حجاب، آفتاب جوییده‌اند و آنان که اگرچه خرقه‌ها برانداخته، از دروازه‌های راز بیرون نتاخته‌اند. خوشا آنان که خوابگزاران و محرم رازهای خویش بوده‌اند و بدا بر ایشان که بی جذبه‌ی یار نهان، عشوه‌ی آگاهی کرده‌اند. خوشا کافران اگر که به کافری عاشقانه مسلمان بوده‌اند،و نکبتا بر آنان که مسلمانی به حلقه و خرقه بازیده‌اند. خوشا آنان که باور هر دقیقه تازه کرده‌اندو خوشا چون خدا ندیده‌اند از خدا خامه نریسیده‌اند.خوشا آنان که موسیقی در جانشان برپاستو ستاره در چشمانشان پیدا. حلمی *  کتاب روح هست از تدبیر و هم دلواپسی...
ما را در سایت هست از تدبیر و هم دلواپسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dsnhelmia بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 18:20